Skip to main content

کالبد احساس

پیش از این یاد گرفتیم که قلمروی درون یا «گوی» ما شامل سه کالبد اصلی است: جمسیان، ذهنیان و احساسات.

با جسمیان و ذهنیان خود تا اندازه ای آشنا شدیم. حال چقدر کالبد احساس خود را می شناسیم؟

کالبد احساس، سرزمین رقص‌هاست و رهگذران این کالبد امواج بسیار ظریفی هستند که میان جسمیان و ذهنیان و مابقی کالبدها، در حرکتند. 

به طور کلی می توان احساسات را به دو دسته دمنده و مکنده تقسیم کرد. 

احساسات دمنده یا مثبت به ما انرژی می دهند همچون شادی و آرامش، احساس رضایت و یا حس اعتماد.

احساسات مکنده یا منفی از ما انرژی می گیرند، همچون غم، اندوه، ترس، خشم و اضطراب. 


بسیاری از ما از کودکی یاد گرفته ایم که برخی از احساسات خود را بروز ندهیم و آنها را سرکوب یا پنهان کنیم، اما این کار نه تنها باعث از بین رفتن آنها نمی شود بلکه باعث گسترش عدم تعادل در دنیای درون ما می شود. پس ضروری است آگاهی و شناخت خود را نسبت به احساسات مان افزایش دهیم.


برای آشنایی با کالبد احساس می توانیم با این دو مرحله زیر آغاز کنیم:

1- در آن های مختلف در طول شبانه روز لحظاتی را درنگ کنیم و به کالبد احساسات خود توجه کنیم!

2- در قدم بعدی باید تشخیص دهیم که احساسی که در آن لحظه تجربه می کنیم دمنده است یا مکنده!

و در نهایت توجه کنید و ببینید تمایل ذهن شما به ماندن در کدام یک از احساسات بیشتر است؟!



ایجاد تعادل بین احساسات دمنده و مکنده


با در نظر گرفتن نکات زیر می توانیم به سمت ایجاد تعادل بین احساسات مکنده و دمنده حرکت کنیم. 


1- پذیرفتن احساسات خود: باید بیاموزیم که به احساسات مان برچسب خوب یا بد نزنیم. بسیار مهم است که احساسات را همانطور که هستند بپذیریم و آنها را سرکوب یا پنهان نکنیم. هر احساس نشانه ای است که چیزی را در مورد دنیای درون مان به ما نشان می دهد و باید بتوانیم پیام پشت این احساسات را شناسایی کنیم. 

2- گذر دادن احساسات: احساسات همچون شعله شمع دائم در حال تغییر و گذر هستند و از یک آن به آنِ دیگر تغییر شکل می یابند، بنابراین نباید در حملات احساسی گیر افتاد و باید با استفاده از تکنیکها و گذر زمان آنها را گذر داد. 

برای این کار کافی است از جایی ورای شالوم و شالالود به آنها نگاه کنیم. در این جایگاه فقط شاهد احساسات هستیم و آنها را قضاوت نمی کنیم.

بلکه همانطور که هستند آنها را می پذیریم و از خود گذر می دهیم و اینطور است که از باده ای متنعم می شویم که ورای غم و شادی است. 


3- شناسایی منشأ احساسات خود: باید بیابیم که چه تصاویر، افکار و چه خاطراتی در پسِ احساسات ما هستند؟

اگر بتوانیم منشأ آنها را شناسایی کرده و آنها را تحلیل کنیم، قدم بزرگی را در راه تعادل خود برداشته ایم. بهتر است به یاد داشته باشیم که احساسات ما تحت تأثیر افکار درونی ما تقویت می شوند و این یعنی هرچه بیشتر به آنها توجه کنیم، پررنگ تر می شوند، بنابراین ضروری است که در بررسی منشاء احساسات، احتیاط لازم را برای عدم گیر افتادن در تله های احساسی به خرج دهیم.


نیک است که همواره به یاد داشته باشیم همانطور که ما جسم و ذهن خود نیستیم، احساسات خود نیز نیستیم، ما فراتر از کالبدها هستیم.  


غم و شادی برِ عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده، شادیِ آن کاین غم از اوست


» مفاهیم پایه