پادشاهِ بیکران که غیر از او هیچ نبود، میل میکند تا کرانی را خلق کند تا وجودات در آن «امکانِ وجود» یابند.
پس بر بخش ناچیزی از خودش، کرانی خلق فرمود تا سرعت و قدرت کاهش یافته و «امکان الوجود» پدید آید. یعنی وجودی که وجودات بتوانند در آن امکانِ وجود داشتن، پیدا کنند.
هر آنچـه که تحت عنـوان وجـود (هستی) و عـدم (نیستی)، میشناسیم در داخل امکانالوجود قرار دارند.
بر طبق افسانههای باستانی، پادشاهی که امکان الوجود را خلق فرمود، وجودی را نیز در آن آفرید که چون خودش باشد و بدین ترتیب بیکرانی را در کرانی جای داد و اینطور «آدم» شکل گرفت.