خویشتنِ خویش: واحدِ کامل کران دار شده یا همان اولین واحد هر وجود.
شعور: به حدودی که برای استفاده از انرژی در هر وجود تعریف می شود شعور می گوییم،شعور از هوش و حافظه تشکیل شده است.
خویشتن: فرزندان خویشتنِ خویش یا همان ""من"" های مشتق شده از شعورِ واحد که
در دایمنشن ها حلول کرده و صاحب احساس، ذهن و جسم و … می شوند.
به عبارتی هر آنچه در این دایمنشن می بینیم، فقط مَرکبی است که در آن، خویشتن ها از دایمنشن دیگری حلول کرده اند، درست مانند خودت و اما خود این خویشتن ها، حاصل تکثر "خویشتن خویش" شان هستند.
برای درکش همه درختان را (کاج و سرو و تبریزی و ...) خویشتن هایی در نظر بگیر که از خویشتن خویشی تکثر یافته اند به نام "درخت"و یا همه آدمیان را (سیاه و سفید و زرد و سرخ و ...) خویشتن هایی در نظر بگیر که از خویشتن خویشی تکثر یافته اند به نام " آدم"
اگر خویشتن خویش را «کل» یا همان «یکِ واحد» هر وجودی در نظر بگیریم، خویشتنها، فرزندان یا همان اجزاء این کل هستند.